مدح و شهادت حضرت عباس علیهالسلام
رفته سـقا تا بیـارد مشکی آب از علقـمه لحظه به لحظه خبر گیرد رباب از علقمه مثل اینکه در مسیرش مشکلی پیش آمده چونکه میآید صدای الـتهـاب از علقمه حمله میکردند اما قصد جنگیدن نداشت خواست برگردد به خیمه با شتاب از علقمه از همان روزی که آمد کاروان در کربلا عـمّۀ سـادات دارد اضطراب از علقـمه ماه افتاد و به بالای سرش خورشید رفت میدرخـشـیـدند مـاه و آفـتاب از عـلقـمه هرچه میگویند طفلان «ایعموجان العطش« بعد از این دیگر نمیآید جواب از علقمه کوه غـم روی سر بنت الحسین آوار شد تا پدر برگشت با حال خراب از علقـمه دخترش گفت ای پدر زهرا مگر در علقمهاست؟ بر مشامم میرسد بوی گـلاب از علقمه |